معنی تپه، پشته، تل، توده، توده کردن، انباشتن, معنی تپه، پشته، تل، توده، توده کردن، انباشتن, معنی ت/i، /aتi، تg، تmbi، تmbi lcbj، اjfاaتj, معنی اصطلاح تپه، پشته، تل، توده، توده کردن، انباشتن, معادل تپه، پشته، تل، توده، توده کردن، انباشتن, تپه، پشته، تل، توده، توده کردن، انباشتن چی میشه؟, تپه، پشته، تل، توده، توده کردن، انباشتن یعنی چی؟, تپه، پشته، تل، توده، توده کردن، انباشتن synonym, تپه، پشته، تل، توده، توده کردن، انباشتن definition,